Haj Molla Hadi Sabzevari or Asrar فیلسوف و عارف بزرگ حاج ملاهادی سبزواری

ساخت وبلاگ

Hadi Sabzavari  or Hajj Molla Hadi Sabzavari  as famous as Asrar , (1797–1873) was a famous Iranian  philosopher, mystic theologian and poet

he was one the great people of sabzevar at Ghajar peiod. he use of his wealth, health, time and knowlege to help others and to educate the next generations of philosophers.

Sabzevari wrote numerous works in Persian and Arabic. He wrote works dealing with an array of subjects from prosody to logic to theology. However, the majority of his works deal with philosophy and mysticism.

  • Šarḥ al-manẓuma, is a work in Arabic also known as Ḡorar al-farāʾed. It is one of his more notable books which was completed around 1845. Till this day, it is still thought in religious seminaries in Iran with numerous later commentaries. The work is a versified summary and commentary of the transcendence philosophy of Mulla Sadra.
  • Asrār al-ḥekam fi’l-moftataḥ wa’l-moḵtatam
  • Šarḥ-e abyāt-e moškela-ye Maṯnawi in Persian is a commentary of the Mathnawi of Mowalana Jalal al-Din Rumi
  • Hedāyat al-ṭālebin, a book composed in Persian at the request of Nasir al-Din Shah Qajar
  • Ta'liqat
  • Asrar ol-Ebadah
  • Aljabr wal ekhtiar
  • Osul ad-Din
  • Nebrās al-hodā
  • A poem cycle
  • his phisophic works were translated to different languages and was used by other persian philosophers and evenn nowday we are using
  • them as a resourse of thinking
  • his Maktab or place of teaching is nowday a nice place to visit, his tomb is there too. bello we put some photo of there , but to touch and learn more and underestand more about him and this nice and beutifull place , we will be glad to see you at Sabzevar, Razavi
  • Khorasan, Iran

حاج ملا هادی سبزواری 

حاملا هادی سبزواری یکی از بزرگترین فلاسفه و عارفان و شاعران قرن 13 قمری میباشد که در سبزوار به دنیا آمد . 

در زیر شرحی مختصر درباره او میآوریم به سبزوار آمدید حتما سری به مقبره این بزرگ که در ضلع جنوبی میدان زند سبزوار واقع است بزنید و بعضی از اثار ایشان که انجا است را مطالعه کنید  تا بهتر با فضا و مکان و ارزشمندی های فکری ایشان آشنا شوید. خوشحال میشویم شما را در سبزوار شهر دیرینه های پایدار، آیین های نستوه و مردمان استوار ببینم. 

 

ملاهادی سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ هجری قمری) متخلص به «اسرار»، حکیم،عارف و شاعر شیعی عصر قاجار و بزرگ‌ترین فیلسوف قرن سیزدهم، که در سبزوار متولد شد و در همانجا درگذشت. فلسفه او بیشتر نظریه فلسفی ملا عبدالرزاق لاهیجی و ملا صدرا را توضیح و شرح داده است، اما منظومه او دوره کامل منطق وفلسفه است و جایگاه مهمی در مکتب صدرائی دارد. او هرچند یکی از مهم‌ترین شارحان فلسفه صدرائی است اما اختلاف نظرهایی نیز با او دارد؛ از جمله در علم خدا به ذات خویش، حادث بودن عالم امر، تفاوت حرکت با تحریک، جوهر دانستن برخی اقسام علم، قول به "معاد جسمانی و روحانی". منظومه مشهورترین اثر اوست که در آن حکمت و منطق را به نظم درآورده است.

 

 

حکیم سبزواری در ۱۲۱۲ هجری قمری در سبزوار به دنیا آمد. تاریخ تولدش به ابجد معادل واژه «غریب» و زمان وفاتش معادل «حکیم» است.[۱] پدرش، میرزا مهدی ملقب به «تاجر» (به اقتضای شغل‌اش این لقب را گرفته بود) از خیرین سبزوار بوده که مسجد و آب انبار متصل به هم واقع در کوچه «حمام حکیم» یکی از آثار به جا مانده از اوست. میرزا مهدی تاجر سهمی از اموال خود را وقف مسلمانان کرده بود تا همه ساله درآمد آن صرف اطعام مردم شود. مادر ملاهادی، زینت الحاجیه، زنی از خانواده‌های متدین سبزوار بود. مسجد حاج محمد بیک سبزوار از آثار به جامانده برادر زینت الحاجیه (دایی ملاهادی) است.[۲]


 

میرزا مهدی، در ۱۲۲۰ ه‍.ق هنگام بازگشت از سفر حج در شیراز بیمار شد و از دنیا رفت.[۳] سرپرستی هادی را عمه زاده‌اش، ملا حسین سبزواری به عهده گرفت و او را به مشهد برد.

برنامه روزانه

در سبزوار، به گفته فرزندش هرروز صبح تا هنگام طلوع آفتاب دو پیاله چای غلیظ می‌نوشید و پس از صرف صبحانه، دو ساعت پس از طلوع آفتاب جهت تدریس به مدرسه علمیه فصیحیه می‌رفت. حکیم، روزانه چهار ساعت در آن جا مشغول تدریس بود. بعد به منزل برمی گشت و پس از انجام فریضه ظهر و عصر، ناهار خود را که غالبا نان با دوغِ کم مایه بود می‌خورد. پس از صرف ناهار و استراحتی کوتاه، به کارهای مربوط به امرار معاش (رسیدن به دام‌ها و زراعت) می‌پرداخت. عادت حکیم بر این بود که همیشه نیم ساعت قبل و بعد از شام در حیاط قدم بزند. او در اواخر شب به اتاق مخصوص خود می‌رفت

 

دیدار با ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه‌اش رفت و بر روی حصیری که فرش اتاق تدریس بوده نشست و تألیف کتابی در اصول دین به زبان فارسی را درخواست کرد و بعد از رفتن پانصد تومان برایش فرستاد. حاجی نیمی از آن را به طلاب و نیم دیگر را به فقرا داد و مقرر کرد که به سادات دوبرابر بدهند.[۹]

کتاب ریحانة الادب به یک واسطه از خود ناصرالدین شاه نقل می‌کند که او در اثنای مسافرت به اروپا در تبریز توقف کرد. در موقع بازدید از یکی از علمای متمکن آن شهر به او (به زبان ترکی) گفت : در این مسافرت به هر شهری که وارد می‌شدیم، اهالی آن شهر حسب الوظیفة استقبال می‌کردند؛ ولی ملاهادی که شاه و وزیر نمی‌شناسد؛ گذشته از استقبال حتی به دیدن ما هم نیامد. شاه می‌گوید من این کار را بسیار پسندیدم و گفتم اگر او شاه نمی‌شناسد، شاه او را می‌شناسد. بعد از تعیین وقت، روزی نزدیک ناهار فقط با یک پیش خدمت به خانه حاجی رفتم تا با وی ناهاری خورده باشم. بعد از پاره‌ای مذاکرات متفرقه، گفتم که خداوند تمامی نعمت‌ها را در حق من تکمیل کرده و هر نعمتی شکر مناسب خود را لازم دارد؛ چنان‌که شکرانه علم، تدریس و ارشاد بندگان، شکرانه مال، دستگیری از فقرا و شکرانه قدرت و سلطنت نیز انجام احتیاجات مردم است. از شما خواهش می‌کنم که مرا خدمتی مقرر کنید که به انجام آن، شکرانه نعمت سلطنت را به جای آورده باشم. حاجی اظهار بی‌حاجتی کرد و اصرار من فایده‌ای نداشت تا آن که گفتم شنیده‌ام شما زمینی زراعتی دارید. خواهش می‌کنم برای آن مالیات دولتی ندهید که لااقل به این خدمت جزئی موفق بوده باشم. آن را نیز با عذر موجهی رد کرد و گفت: کتابچه مالیات دولتی هر ایالتی به لحاظ کمی و کیفی صورتی قطعی گرفته که اساس آن با تغییرات جزئی به هم نمی‌خورد. اگر من مالیاتم را ندهم ناچار مقدار آن از طرف والی مالیات بین سایر مردم سرشکن خواهد شد و ممکن است قسمتی از آن به بیوه زن یا یتیمی تحمیل شود. اعلی حضرت همایونی راضی نباشند که تخفیف یا معافیت مالیات من سبب تحمیل بر یتیمان و بیوه زنان باشد. به علاوه، دولت مخارج هنگفتی دارد که تأمین آن وظیفه حتمی افراد ملت است، ما با رضا و رغبت خودمان این مالیات را می‌دهیم.

شاه می‌گوید: من گفتم که بفرمایید ناهاری بیاورند تا خدمت شما صرف طعامی هم کرده باشیم. حاجی به خادمش امر کرد ناهار را بیاورد. خادم یک سینی چوبین با نمک و دوغ و چند قاشق و چند عدد نان پیش ما گذاشت، حاجی نخست آن نان‌ها را بوسید و بر رو و پیشانی گذاشت، بعد آن‌ها را خرد کرده و توی دوغ ریخت. یک قاشق پیش من گذاشته و گفت شاها بخور که نان حلال است. زراعت و جفت کاری آن، دسترنج خودم است. شاه می‌گوید: من یک قاشق خورم، دیدم خوردن آن برایم دشوار است. بعد از اجازه از حاجی مقداری از نان‌ها را به دستمالم بسته و به پیشخدمت دادم که در مریضی یکی از افراد خانواده سلطنتی از آن نان‌ها استشفا کنند

وفات

از سروده‌های اسرار:
خواست نقشی که باشدش دو ثمر هر زمان کافکند به نقش نظر
گاه شادی نگیردش غفلت گاه‌اندوه زایدش محنت
هرچه فرزانه بود در ایام کرد اندیشه‌ای ولی همه خام
ژنده پوشی پدید شد آن دم گفت بنگار «بگذرد این هم»

 

سبزواری سه ساعت به غروب بیست و پنجم ذی الحجه سال ۱۲۸۹ قمری در سن ۷۷ سالگی درگذشت. پیکر او پس از تشییع، در بیرون دروازه سبزوار (دروازه نیشابور) که امروزه به فلکه زند معروف است، به خاک سپرده شد. ملامحمد کاظم ابن آخوند ملامحمدرضا سبزواری، از شاگردانش به رمز در تاریخ وفاتش چنین سروده است:

تاریخ وفاتش ار بجویی گویم: «که نمرد، زنده‏‌تر شد»]

«اسرار» تخلص شعری حاجی سبزواری است. در بیت دوم، جمع حروف عبارت «که نمرد، زنده‏‌تر شد» به حساب ابجد برابر ۱۲۸۹ قمری است یعنی سال وفات حاجی

بنای آرامگاه اسرار در ضلع جنوبی میدان کارگر شهر سبزوار واقع است. فضای داخلی آرامگاه شامل طرحی چلیپایی شکل بوده که در آن حجره‌ها و اتاق هایی تعبیه گردیده است. تزیینات، ترمیم و استحکام بخشی آرامگاه در اوایل سال ۱۳۴۰ ه‍.ش توسط انجمن آثار ملی انجام شده است. کاشی کاری‌های رنگارنگ بر زمینه لاجوردی و گنبد فیروزه‌ای رنگ به بنا جلوه و شکوه خاصی بخشیده است. بنای اولیه آرامگاه ملا هادی در ۱۳۰۰ق توسط میرزا یوسف مستوفی المالک ساخته شد.

 

آثار

 

شاگردان

دوره تحصیل در محضر ملاهادی هفت سال بود و همین که طلاب مدت هفت سال در جلسات درس او حاضر می‌شدند، ملاهادی آن‌ها را در فلسفه فارغ التحصیل می‌دانست و نوبت عده دیگری از محصلین بود. کسانی که می‌خواستند نزد حاجی تحصیل کنند باید معلومات مقدماتی را طی کرده باشند یعنی می‌بایست صرف و نحو عربی، منطق، ریاضیات، فقه و کلام خوانده باشند. کسانی که از عهده امتحان این دروس برمی آمدند برای تحصیل در محضر ملاهادی پذیرفته می‌شدند

برخی شاگردان حاجی:

  • ملا محمد، فرزند بزرگ ملا هادی.
  • آخوند خراسانی مؤلف «کفایة الاصول».
  • ملا محمد کاظم سبزواری.
  • شیخ علی فاضل تبتی.
  • شاهزاده جناب.
  • میرزا حسین مجتهد سبزواری.
  • ملا علی سمنانی.
  • سید احمد رضوی پیشاوری هندی.
  • ملا عبدالکریم قوچانی.
  • شیخ ابراهیم طهرانی معروف به شیخ معلم.
  • ملا محمد صادق حکیم.
  • شیخ محمد حسین معروف به جرجیس.
  • آقا حسین ابن ملا زین العابدین.
  • میرزا اسماعیل ملقب به افتخار الحکماء طالقانی.
  • میرزا علینقی ملقب به صدرالعلماء سبزواری.
  • سید عبدالغفور جهرمی.
  • میرزا حسین امام جمعه کرمانی.
  • میرزا ابوطالب زنجانی.
  • شیخ ملا اسماعیل عارف بجنوردی.
  • میرزا حسن حکیم، داماد ملا هادی.
  • وثوق الحکماء سبزواری.
  • ملا اسماعیل ابن علی اصغر سبزواری.
  • میرزا اسدالله سبزواری.
  • شیخ عبدالاعلی سبزواری.
  • شیخ علی اصغر سبزواری.
  • فاضل صد خرومی سبزواری.
  • میرزا ابراهیم شریعتمدار سبزواری.
  • فاضل مغیثه‌ای سبزواری.
  • سید عبدالرحیم سبزواری.
  • ملا محمد رضا سبزواری متخلص به روغنی.
  • ملا محمد صادق صبّاغ کاشانی.
  • شیخ محمد ابن ملا اسماعیل کاشانی.
  • میرزا آقا حکیم دارابی.
  • میرزا محمد یزدی معروف به فاضل یزدی.
  • ملا غلام حسین شیخ الاسلام.
  • میرزا عباس حکیم.
  • برگرفته و تخلیص از ویکی شیعی و ویکیپدیای انگلیسی.  

inside of Haj Molla Hadi TOMB


برچسب‌ها: Molla Hadi Sabzevari, Asrar, Haj Molla Hadi Sabzevari, iranina great philosopher, Sabzevar grat philosopher
+ نوشته شده توسط سبزوار بزرگ.کلاس فورکورنر. Mirdashti در جمعه ۱۳۹۶/۰۱/۱۸ و ساعت 12:29 |
Shamargh environment attraction -جاذبه طبیعی مذهی ورزشی شمرق و امامزاده قریش سبزوار...
ما را در سایت Shamargh environment attraction -جاذبه طبیعی مذهی ورزشی شمرق و امامزاده قریش سبزوار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : englishcorners بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 19:10